دسترسی سریع به بخش های مقاله
کپی رایتینگ فقط نوشتن کلمات در کنارهم به امید اینکه خودش کاری کند، نیست. کپی رایتینگ یک استراتژی و ساختار است.
شما دقیقا در دنیای هستید که کلمات ارزش خیلی زیادی دارند…
کلماتی که انتخاب میکنید تا حد زیادی به انگیزه و احساسی که میخواهید به مخاطب خود انتقال دهید، وابسته است. اما همیشه کلماتی قدرتمند هستند که احساسات مخاطب را قلقلک دهند و آنها را دعوت به خرید و کلیک کنند.
اصلا منتظر نباشید تا یک کارشناس ماهر با چیدن هنرمندانه کلمات درکنار هم مردم را تشویق به خرید محصولات شما کند. صد درصد و تمام و کمال به خودتان متکی باشید زیرا این مهمترین مهارتی است که میتوانید در طول زندگی یاد بگیرید.
کپی رایتینگ چیست؟
کپی رایتینگ هر اقدامی است که برای ترغیب خواننده، بیننده و شنوندهی مناسب برای انجام یک اقدام خاص باید انجام شود.
به این فکر کنید که میخواهید خواننده، شنونده و یا بینندهی شما چه کار معینی را انجام دهد!
کپی رایتینگ یعنی فعالیتهای خاصی که میخواهید مخاطبانتان انجام دهند، در هر دو شکل آنلاین و یا آفلاین شامل کلیک کردن بر روی لینک، جستجو برای کسب اطلاعات بیشتر، خرید محصول یا حتی تصمیم برای برداشتن گام جدید جهت خرید.
در واقع شما با کپی رایتینگ سعی میکنید شخصی را قانع کنید تا روی دکمه خرید کلیک کند، فرمی را پر کند، چیزی را به صورت آنلاین یا از طریق پست خریداری کند. شاید شما قصد دارید آنها به تلفنی از طرف شما پاسخ دهند، میخواهید شمارهای از آنان بگیرید و یا به مکان حقیقی مثل فروشگاه بروند.
”اولین و مهمترین چیزی که باید در ابتدا تشخیص دهید این است که شما دانش آموز بازارها هستید، نه محصولات، نه تکنیکها، نه کپیرایتینگ، نه فروشنده دامنه در فضای مجازی و یا هر چیز دیگر، البته، همهی این چیزها مهم هستند و شما باید آنها را یاد بگیرید، اما، اولین و مهمترین چیزی که باید بیاموزید این است که مردم چه چیزی را میخواهند بخرند. گری هالبرت“
کپیرایتر کیست؟
کپیرایتر (Copywriter) نویسندهای است که متون و کپیهای تبلیغاتی و ترویجی را برای استفاده در موارد تبلیغاتی و تبلیغات آنلاین تهیه میکند. وظیفه کپیرایترها در اصل بر عهده داشتن متنهای تبلیغاتی است که به صورت جذاب ویژگیها، مزایا و ارزشهای محصول یا خدمات را به مخاطبان منتقل کنند و آنها را به اقدامی مانند خرید، ثبتنام و یا ارتباط بیشتر با برند ترغیب کنند.
همانطور که گفتیم، کپیرایترها همیشه تلاش میکنند با استفاده از روشهای خلاقانه و بهکارگیری کلمات مناسب و ساختارهای جذاب، توجه مخاطبان را جلب کنند و آنها را به انجام عمل مورد نظر ترغیب کنند. آنها باید به خوبی از بازار روز آگاه باشند و بتوانند آن را به صورت مؤثر و جذاب به مخاطبان هدف منتقل دهند.
کپیرایترها معمولاً در صنایع تبلیغاتی، تبلیغات آنلاین، رسانهها، شرکتهای بازرگانی و تبلیغاتی، آژانسهای دیجیتال مارکتینگ و شرکتهای بازاریابی فعالیت میکنند. همچنین آنها میتوانند به صورت مستقل کار کنند یا به عنوان بخشی از تیمهای خلاقیت و تبلیغاتی در سازمانها مشغول به کار شوند.
وظایف کپی رایترها
به طور خلاصه و کلیدی، کپیرایترها وظایف متنوعی در صنعت تبلیغات دارند. در ادامه به برخی از وظایف اصلی آنها اشاره میکنیم:
1. نوشتن تبلیغات: کپیرایترها مسئول نوشتن متنها هستند. آنها باید متنی خلاقانه و جذاب بنویسند تا بتواند توجه مخاطبان را به خود جلب کند.
”در هنگام معامله با مردم به خاطر داشته باشید شما در حال معامله کردن با افرادی منطقی نیستید. بلکه آنها موجوداتی احساساتی هستند.دلکارنگی“
2. تحقیق در مورد محصول یا خدمات: باید همواره به روز باشند. به این معنا که مطالعه و تحقیق کنند تا بتوانند ویژگیها، مزایا و نقاط قوت محصول را به طور دقیق به مخاطب منتقل کنند.
3. تدوین شعارها و متنهای برندینگ: آنها باید بتوانند با استفاده از کلمات و عبارات مناسب، هویت و ارزشهای برند را به خوبی به نمایش بگذارند.
4. تنظیم و ویرایش متون: کپیرایترها مسئول تنظیم و ویرایش متون هستند. باید متنهای خود را به طور دقیق بررسی کنند تا از نظر گرامری، املایی و ساختاری صحیح باشند.
5. ایجاد محتوای دیجیتال: کپیرایترها ممکن است وظایف نوشتن محتوا برای وبسایتها، بلاگها، رسانههای اجتماعی و دیگر پلتفرمهای دیجیتال را نیز بر عهده داشته باشند.
6. همکاری با تیمهای خلاقیت: یکی دیگر از وظایف آنان، همکاری با گرافیستها، رسانههای اجتماعی و دیگر اعضای تیم است تا در کنار هم به ایجاد متنها و محتواهای تبلیغاتی جذاب و هماهنگ بپردازند.
و به طور خلاصه، کپیرایترها مسئولیت نوشتن متنهای تبلیغاتی و ترویجی را بر عهده دارند.
2 راز طلایی برای یک متن تبلیغاتی قدرتمند
- عنواننویسی
همیشه اولین و مهمترین مهارت کپی رایتینگ، نوشتن یک تیتر عالی است. هدف سادهی تیتر این است که افراد را وادار کنید تا کاری راکه انجام میدهند متوقف کنند و شروع به خواندن محتوای شما کنند.
- سادهنویسی
در سادهنویسی، جملات پیچیده کاملا حذف میشوند. هدف اصلی سادهنویسی، ارتباط ساده و مفید با مخاطبان است بدون اینکه فکر آنها را درگیر کند یا برایشان پیچیدگی داشته باشد. مردم امروزه ترجیح میدهند یک کار را به راحتی انجام دهند و راهحلی ساده به آنها پیشنهاد شود.
”بهترینبخش از تبلیغاتتان را در عنوان قرار دهید. از عنوان به جای قلابی برای جذب گروه خاصی از مردم که در حال تلاش برای علاقهمند کردنشان هستید استفاده کنید. جانکپلز“
بیشتر بدانید: چگونه برنامه بازاریابی (Marketing Plan) بنویسیم؟
تفاوت بین کپیرایتینگ و نوشتن محتوا چیست؟
ممکن است در برخی منابع بخوانید که کپیرایتینگ و نوشتن محتوا متفاوت هستند.
این حقیقت وجود دارد، اما ما توضیح میدهیم که این تفاوت کجا شکست میخورد.
به طور کلی، کپیرایتینگ به نوشتن موارد بازاریابی و تبلیغاتی اشاره دارد. از سوی دیگر، نوشتن محتوا به نوشتن صفحات اطلاعاتی یا مقالهنویسی در وبسایتها مانند پستهای وبلاگ، صفحات مقاله یا صفحات محصول اشاره دارد.
این توصیف میتواند توصیف دقیقی از معنای هر کدام باشد.برخی تعاریف نشان میدهند که نوشتن محتوا فقط برای انتقال اطلاعات است و عنصری از قانع کردن مخاطب ندارد – به این معنی که این کپیرایتینگ نیست.
در AWAI، با این تفکر مخالفاند.
اصولاً تمام صفحات وب در انتها شامل فراخوان هستند. به ویژه در صفحات محصول با دکمه “اکنون خرید کنید!” یا “برای خرید اینجا کلیک کنید.”
حتی یک صفحه مقاله که به یک صفحه دیگر ارجاع داده میشوند! اینها همه عناصر قانع کنندهای هستند. بنابراین، اشتباه است که نوشتن محتوا را از کپیرایتینگ مجزا بدانیم.
ما بر این نظر هستیم که نوشتن محتوا نوع ساده کپیرایتینگ است.
و همانطور که هدف یک کپیرایتینگ ماهر، نوشتن محتوا جذاب برای خواننده و ترغیب او به اقدامی است، هدف یک نویسنده محتوا نیز میتواند همین باشد.
10 دلیلی که مردم خرید میکنند.
تصویری از آنچه مخاطب به دنبالش است را تصور کنید و سپس به او نشان دهید که محصول شما چگونه نیازهایش را برآورده میکند.
کپی رایتینگ با ارزشترین رازی است که زندگیتان با سرعت تغییر میدهد.
به یاد داشته باشید مردم بدون دلیل خرید نمیکنند و این جمله را همواره با خود تکرار کنید که هیچکس- بدون- دلیل- خرید- نمیکند.
مردم به دنبال این موارد هستند: ↓
- از خریدی که انجام میدهند سود ببرند.
- هنگام خرید در هزینهها صرفهجویی کنند.
- زیاد از وقت خود را صرف خرید نکنند.
- زحمت زیادی بابت آن نکشند.
- از هرگونه درد، رنجش روحی یا جسمی خلاص شوند.
- راحتی بیشتری داشته باشند.
- با به دست آوردن نظافت و بهداشت بیشتر به سلامتی بیشتر دست یابند.
- مورد تحسین اطرافیان قرار بگیرند.
- عشق بیشتری از اطرافیان دریافت کنند.
- شهرت و موقعیت اجتماعی خود را افزایش دهند.
سوالاتی که باید از خود بپرسید…
حالا شما باید باتوجه به نیاز مشتری خود اقدام کنید و این سوالات را از خود بپرسید تا راهحل تمامی مشکلات را پیدا کنید و راه درآمد میلیون دلاری خود را شروع کنید.
- پنج روشی که محصول و خدمات من به مشتریان سود میدهد چیست؟
- محصول یا خدماتم چگونه به مردم کمک میکند تا پسانداز داشته باشند؟
- چگونه میتوان در صرفهجویی زمان به آنها کمک کرد؟
- خریداری محصول چگونه به آنها کمک میکند تا مجبور نباشند کارها را خودشان انجام دهند؟ (با پاسخ دادن به این موضوع آنها متوجه خواهند شد که این محصول چگونه به آنها کمک میکند تا کمتر تلاش کنند و زحمت کمتری بکشند)
- چه نوع درد جسمی از آنها برطرف خواهد شد و چه تاثیری در کار و زندگی آنان دارد؟
- چگونه محصول یا خدمات من نگرانیهای آنها را از بین میبرد؟
- سه راهی که من و محصولاتم میتوانیم به مردم حس راحتی منتقل کنیم.
- چگونه محصول یا خدمات من دسترسی به بهداشت را برای آنها آسان میکند؟
- چگونه به آنها احساس شادابی و سلامتی بدهم؟
- سه راهی که محصول یا خدمات من کمک میکند تا مخاطب من مورد توجه اطرافیانشان قرار بگیرد؟
پیچیدن نسخه فروش
فکر کردن درباره نسخه فروش تا ۹۹ درصد موارد درست از آب در میآید. نسخه فروش میتواند شامل هر چیزی باشد. از آگهی چند خطی در روزنامه بگیر تا ۴۰ صفحه برگه فروش بر روی وب سایت، ۳۰ دقیقه پیام رادیوئی یا تلویزیونی، پستهای فیسبوک و اینستاگرام و یا هر چیز دیگری که باید در نسخه فروش به آن توجه شود.
اگر قصد دارید نسخه فروش بنویسید که در جذب مردم و کلیکهای بیشتر و پر کردن فرم و یا دریافت پول به شما کمک کند، باید توجه کنید که این به معنای پیچیده کردن آن نیست.
مردم از اینکه چیزی به آنها فروخته شود نفرت دارند. آنها فقط زمانی خرید خواهند کرد که باور کنند محصول موردنظر حال آنها را بهتر میکند یا باعث میشود یکی از نیازهایشان برآورده شود. پس وقتی شما در نسخهی فروش خود از کلمات آشناتر و قابل فهمتر استفاده کنید مانند مکالمه با یک دوست یا یک مشاوره، پس باعث ایجاد اعتماد در فرد میشوید.